این اصطلاح وقتی در مورد انسان بکار میره یعنی اینکه با کسی با وجود اینکه اون طرف بد خلقه یا بد اخلاقه یا هرچی ، کنار بیاین و در مورد غیر انسان هم همینطور یعنی با موقعیت نه چندان مناسبی کنار اومدن (قبول کردن شرایط بد)
مثال: it took years for Rob to come to terms with his mother’s death
“سالها طول کشید تا راب با مرگ مادرش کنار بیاد”
be on good/bad/friendly terms with sb یعنی با کسی خوب جور بودن ، با کسی جور نبود ، رابطه ی خوبی نداشتن
مثال: Tim’s still on good terms with his ex
” تیم هنوزم با همسر سابقش رابطه ی خوبی داره”
* not on speaking terms with sb یا not speaking یعنی با کسی حرف نزدن یا به عبارتی “با کسی قهر بودن”
مثال: Clair and Andy aren’t speaking
نظرات شما عزیزان:
برچسبها: